استراتژی های بازاریابی بر بودجه تاثیر می گذارند زیرا در بسیاری از زمینه های فعالیت شرکت هزینه ایجاد می کنند. علاوه بر هزینه‌های مستقیم تولید مواد بازاریابی، استراتژی‌های بازاریابی مختلف به بودجه‌های بزرگ‌تر یا کمتری برای اجرا نیاز دارند. یکی دیگر از جنبه های بازاریابی استراتژیک این است که چگونه به بازار برخورد می کنید، چه به عنوان یک عمده فروش یا خرده فروشی. در نهایت، بازاریابی که بازخورد مشتریان شما را ارائه می دهد ممکن است به شما امکان دهد هزینه های تولید خود را کاهش دهید.

۱.هزینه های مستقیم

بودجه بازاریابی شامل هزینه های تولید بروشورها، تبلیغات و سایر مطالب تبلیغاتی است. شرکت هزینه هایی را برای توزیع مطالب و اجرای تبلیغات متحمل می شود. تغییر استراتژی بازاریابی شما می تواند با تأکید بر تبلیغات دهان به دهان، محصولات تبلیغاتی، پست مستقیم و سایر استراتژی های بازاریابی کم هزینه، چنین هزینه های بودجه ای را کاهش دهد. تنظیم استراتژی خود برای تغییر به تبلیغات دیجیتال، تبلیغات آنلاین و بازاریابی ایمیلی نیز ممکن است هزینه های شما را کاهش دهد. نکته کلیدی این است که آن عناصر استراتژیک استراتژی بازاریابی کلی خود را شناسایی کنید که بهترین نتایج را با کمترین هزینه به ارمغان می آورد و بقیه را حذف می کند و بودجه شما را کاهش می دهد.

۲. رویکرد استراتژیک

هدف استراتژی های بازاریابی افزایش فروش و به حداکثر رساندن سود است، اما رویکردهای متفاوتی را برای دستیابی به این هدف به کار خواهند گرفت. گران ترین رویکرد، هدف قرار دادن یک بازار کاملاً جدید در یک منطقه جغرافیایی جدید است. کمترین هزینه افزایش فروش به مشتریان فعلی است. شما می توانید با به کارگیری ترکیبی از استراتژی های کم هزینه تر و بیشتر، بودجه بازاریابی خود را به سطح مطلوب کاهش دهید. تبلیغات ارزان قیمت را برای مشتریان فعلی خود حفظ کنید. برای یک استراتژی بازاریابی ارزان و کاهش بودجه بازاریابی، به دنبال فروش اضافی در میان مشتریان قبلی، ارجاع‌ها و مشتریانی باشید که مشابه آنهایی هستند که قبلاً دارید.

همچنین بخوانید: مفهوم بازاریابی اجتماعی

۳. ساختار بازار

برای کاهش بودجه بیشتر، شرکت ها باید به نحوه ساختار رویکرد خود به بازار با استفاده از یک استراتژی بازاریابی خاص نگاه کنند. اگر شرکتی در زمینه تولید، عمده فروشی و خرده فروشی فعالیت می کند، می تواند با تمرکز بازاریابی خود در حوزه ای که بیشترین موفقیت و تخصص را دارد، بودجه کلی را کاهش دهد.

این شرکت می‌تواند با اجرای استراتژی‌های بازاریابی که بر روی محصول و نحوه تولید فروش تمرکز دارد، برخی از تولیدات را برون سپاری کند یا فروشگاه‌های خرده‌فروشی را منفجر کند. شیوه های تولید ناکارآمد بدون ارزش افزوده به بودجه های تولید می افزاید. خرده فروشی معمولاً گران است و ممکن است به اندازه عملیات عمده فروشی سودآور نباشد.

۴. مشخصات محصول

فراتر از برون سپاری تولید ناکارآمد، استراتژی های بازاریابی ممکن است با شناسایی ویژگی های محصول مطلوب و حذف ویژگی های پرهزینه ای که مشتریان برای آنها ارزش قائل نیستند، بودجه تولید را کاهش دهد. یک رویکرد بازاریابی که بازخورد مشتری را جمع‌آوری می‌کند و به دنبال ویژگی‌های محصول مورد نظر مشتریان می‌گردد، می‌تواند به طور همزمان ویژگی‌هایی را شناسایی کند که تولید آنها پرهزینه است و توسط مشتریان ارزش قائل نیستند. یک استراتژی بازاریابی که بهبود مستمر محصولات را از نظر تنظیم دقیق آنها با نیازهای مشتریان ترویج می کند، منجر به کاهش بودجه تولید می شود.

نحوه تعیین اهداف استراتژیک برای فروش

استراتژی‌های فروش با تاکتیک‌های فروش متفاوت هستند، زیرا استراتژی‌ها بر اهداف تمرکز دارند، در حالی که تاکتیک‌ها به چگونگی رسیدن به آن اهداف می‌پردازند. سازمان های فروش موفق، به جای استفاده از یک عدد فروش پایین برای تعیین اهداف، استراتژی های متعددی را برای افزایش فروش تعیین می کنند. اهداف فروش را با نگاه کردن به حوزه هایی مانند حاشیه ها، محصولات و بخش بازار تعیین کنید تا به بهبود سود شما کمک کند.

همچنین بخوانید: شبکه‌های ارزشی بازاریابی (مارکتینگ)

۱.مشخص کنید چه کسی محصول شما را می‌خرد. اگر مردان بیشتر محصول شما را بخرند و شما درصد زیادی از بازار را در اختیار داشته باشید، ممکن است فقط بتوانید فروش را به صورت تدریجی افزایش دهید. ایجاد یک استراتژی فروش را در نظر بگیرید که زنان را هدف قرار دهد و به شما امکان می دهد فروش را به طور تصاعدی افزایش دهید. استراتژی فروش را بررسی کنید که بر خریداران جوان‌تر تمرکز می‌کند، اگر افراد مسن بیشتر محصول شما را خریداری می‌کنند اما فروش آن برای حفظ خط تولید بسیار پایین است.

۲. تعیین کنید که آیا اکثریت محصول شما توسط یک بخش از بازار خریداری شده است یا خیر. افزایش یا شروع فروش در مناطق خاص را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، ممکن است بخواهید به جای تلاش برای افزایش سهم بازار مصرف کننده، فروش خود را به حساب های کاری افزایش دهید.

۳. تاکتیک هایی را که از استراتژی هایی که مد نظر شماست پشتیبانی می کند، تجزیه و تحلیل کنید. برای مثال، اگر ریش تراش را به مردان می‌فروشید و می‌خواهید فروش را به زنان آغاز کنید، ممکن است نیاز به طراحی، بسته‌بندی و کمپین تبلیغاتی جدید داشته باشید که این استراتژی فروش را مقرون به صرفه می‌کند. اگر می خواهید پایگاه مشتری خود را از افراد مسن به افراد جوان تر تغییر دهید، ممکن است لازم باشد نام محصول را تغییر دهید تا یک برند جدید ایجاد کنید. اگر می‌خواهید فروش را در بهترین مناطق خود افزایش دهید، ممکن است لازم باشد آن مناطق را تقسیم کنید یا برای هر کدام یک نماینده فروش دوم تبلیغ کنید.

همچنین بخوانید: ویدئو مارکتینگ چیست؟

۴. برای تعیین اهداف فروش با بخش حسابداری خود ملاقات کنید. برخی از محصولات دارای حاشیه سود بالاتری نسبت به سایرین هستند. بخش حسابداری شما می‌تواند به شما در تعیین هزینه‌های تولید هر محصولی که ارائه می‌دهید، کمک کند و محصولاتی را که باید فشار دهید را شناسایی کنید. کاهش قیمت ها را در نظر بگیرید. این استراتژی نه تنها می تواند فروش را در بین مشتریان فعلی افزایش دهد، بلکه ممکن است کاربران جدید را نیز جذب کند. این منجر به از دست دادن سهم رقبای شما در بازار می شود. اگر یک یا چند رقیب مجبور به ترک بازار شوند، ممکن است مشتریان آنها مجبور شوند به سراغ شما بیایند. بخش حسابداری شما می تواند به شما اطلاع دهد که کدام محصولات برای کاهش قیمت بهترین هستند.

انتهای مطلب/ منبع

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید